سلام
بعد از کلی وقت اومدم می نویسم ... چ شبهایی ک تا خود صبح
تو این وبلاگ نوشتم و اشک ریختم؛ چقدر زجه زدم...اما
اون روز ای سخت گذشت و زندگی روی خوشش رو ب من نشون داد
این وبلاگ طعم درد و غم داره ، اما دوسش دارم چون
بهترین روزهای عمرم هدر دادم واسه اش!!!! اینم یجور دیوونگیه
خب امروز تولدمه یه سال پیر تر شدم
بقول گاندی: نمیدانم یک سال از عمرم کم شد یا یک سال اضافه شد.
خدایای خوبم ممنون که همیشه هوامو داشتی همیشه موقع سقوط
منو گرفتی و نذاشتی زمین بخورم؛
خدایا با تمام وجودم دوستت دارم امروز که تولدمه دعا میکنم
که آرزوی همه رو به خاطره تبدیل کنی
و من هم به تنها ارزوم که خوشبختی و سعادت بچه ام هست.. برسم.
+و اما جا داره از آه شب ی که بیش از نیمی از عمرم رو بیاد اون بودم... تشکر کنم
واسه تبریک های زیبایی ک واسه تولدم فرستادن. متشکرم
220...
برچسب : نویسنده : khiyalekohne بازدید : 111